نتایج جستجو برای عبارت :

آره خلاصه که آدم‌ها رو نفهم فرض نکنید؛ اونا فقط به روتون نمیارن، همین!

من میفهمم. فکر میکنید نمیفهمم. اشتباه میکنید. همه‌ی همتون در اشتباهید. من میفهمم سرمو کلاه میذارید. من میفهمم پشت سرم چی میگید و جلوی روم چی. من میفهمم اهمیتی براتون ندارم. من میفهمم که پیش خودتون میگید ولش کن آنه که ناراحت نمیشه. آنه که گله نمیکنه. آنه که قهر نمیکنه. من اینا رو میفهمم. من میفهمم همه‌چی رو و به روتون نمیارم. من میفهمم همه‌چی رو و به روتون نمیارم. شاید باور نکنید ولی منم ناراحت میشم! کی گفته نمیشم؟ همه‌مون از یه‌سری رفتارها نار
اگه به من بگن بعد از معدن سخت ترین کار چیه می گم دست شویی رفتن تو آپارتمان :/
شما تصور کن یه طرف اتاق خوبه یه طرفم حال و همه هم دقیقا نشستن :/ خوب گلاب به روتون چطور کارشو کنه خو.
تصور کن گلاب به روتون شماره دو داشته باشی خوب اونم صدا داره آبرو و حیثیت واسه آدم نمیمونه :/
اگه به من بگن بعد از معدن سخت ترین کار چیه می گم دست شویی رفتن تو آپارتمان :/
شما تصور کن یه طرف اتاق خوبه یه طرفم حال و همه هم دقیقا نشستن :/ خوب گلاب به روتون چطور کارشو کنه خو.
تصور کن گلاب به روتون شماره دو داشته باشی خوب اونم صدا داره آبرو و حیثیت واسه آدم نمیمونه :/
یه سرى از انسان ها،اطرافمون رو احاطه کردن که هیچ وقت نمیشه از دستشون نفس راحت کشیدانقدر رفتار هاشون احمقانه و در عین حال بچگانه ست،که پررو پررو،وایمیستن جلوت و میگن که تو بچه اى!تیکه کلام اکثرشون هم،اسکل ه.هیچى هم جز این بلد نیستن!فکر میکنن خیلى شاخ ان ولى خبر ندارن که بین هم نوع هاى بدتر از خودشون،شاخ ان!معمولا باید جلوى اینجور افراد،که جدیدا خیلى زیاد شدن،سکوت کرد ولى اونا انقدر نفهم و بى شعورن،که فکر میکنن ما نمى تونیم جوابشون رو بدیم.وق
امروز با یکی از بهترین دوستام در مورد اجرای اول دیشب عصر جدید بحثی پیش  اومد من میگفتم: اخه یعنی چی اونا از لذت زندگی هیچی نمفهمیدن اونا هیچی از لذت چیپس و پوفک نمیدونن اونا نمیدونن وقتی داری با دوستات چیپس مخوری و به اخراش میرسه از ترس جونت کنار میکشی یعنی چی اونا نمیدونن وقتی کل چیپس و بر میداری میدووی و بقیه به دنبالتن یعنی چی اونا نمیدونن اصلا سوس مایونز چه شاهکاری هست اونا به قیمت سلاتمی لذت این زندگی رو از خودشون جدا کردن اونا اصلا نمید
سلام من اینسانوسم در سرزمین عجایب
یه پسر دیوونه
بین آدمای کورو لالو کر 
آدمایی که کورکورانه فقط دارن حرکت میکنن 
آدمایی که بدون فکر کردن، میمیرن
آدمایی که از حقیقت میترسن 
آدمایی که ادعا میکنن میفهمن
آدمای غرق شده در توهمات
آدمای توهم پرست 
آدمای حزب بادی
آدمای یهویی
آدمای وارونه
و بقول خودم
آدمای شِلتِن
من اینسانوسم کسی که همه چیزای اطرافشو (حتی کوچیک ترینش) میبینه می‌فهمه حس می‌کنه ولی خودشو بی تفاوت نشون میده طوری که انگار نفهمه !
من ن
میدونید خوبیه یکی مث بوقول خدابیامرز و سفید برفی و سیندرلا و نخودی و قمری ها و پرستو های حیاط پشتی چیه؟
اونا دروغ نمیگن، خیانت نمیکنن، امضا جعل نمیکنن، اسناد غیر واقع نمیسازن، اونا تحقیر نمیکنن اونا رشوه نمیدن و نمیگیرن فخر نمیفروشن...مزدور نمیشن...دزدی نمیکنن
حرز نمیشکنن، حریم بقیه رو خورد وخاکشیر نمیکنن
اونا...حیونن
ولی "اشخاصی" که این کارو میکنن چی هستن؟؟؟؟؟میفهمید؟ فرق شخص با فرد خیلی روشنه، نه؟
طرف تغییر احوالاتشو برام گفت و منم برای دیگران نشرش میدم
روز 3
 پنجشنبه 8 اسفند 98: سه روزه که خیلی کم حالت تهوع دارم- گلوم خشگه- تک سرفه هم دارم و امروز کمی سردرد دارم-کمرم کمی درد گرفته
روز4
 جمعه: علام 5 شنبه بیشر شده-اشتهام خیلی کم شده
روز5
 شنبه: دیشب به علت سردرد تا صبح خوابم نبرد و بعداز نماز دوتا آدالت کلد خوردم و یه ساعتی خوابم برد. در طول روز سردردم کمی بهبود یافت- تب تا 39 رفته-اشتها خیلی کم- بشدت خسته(انگار دماوندو رفتم)- کمرم درد میکنه- خ
متن آهنگ رضا شیری بنام دلی میخوامت
من با دیگران رق دارم من دلی میخوامت
من تو رو فقط واسه خودت میخوام عادت دارم بهت
اونا تو رو دوست ندارن اونا لب و دهنن
شک نکن یه لحظه به دلم دلت رو بدش به من دلت رو بدش به من
دلتو نده دستشون اونا بده رسمشون بازی میکنن با احساست
دلتو نده دستشون اونا بده رسمشون آخه دل تو هم مثل دل من با احساسه
دلتو نده دستشون اونا بده رسمشون بازی میکنن با احساست
دلتو نده دستشون اونا بده رسمشون آخه دل تو هم مثل دل من با احساسه
آرومه
طبق اطلاعات (درست یا غلط) من، توی کشور کره تمام اداره ها و فروشگاه ها و حتی مغازه های کوچیک خیلی خیلی مشتری محور (مشتری مدار؟ مشتری دوست؟! اصطلاحش چی میشه؟!) هستن، یعنی اگه خطایی از یه ارباب رجوع سر بزنه و این وسط یه سیلی هم بزنه تو گوش کارمنده، اون کارمند بدبخت باید عذرخواهی کنه! شاید این سیاست اونا بخاطر اینه که میدونن درآمدی که دارن از صدقه سری مشتری هاس، ولی خب این نکته رو در نظر نگرفتن که اگه کارمندی اونجا نباشه کی میخواد به مشتری خدمات بده
Reza Shiri
Deli Mikhamet
#RezaShiri
من با دیگران فرق دارم 
من دلی میخوامت
من تورو فقط واسه خودت میخوام
عادت دارم بهت
اونا تورو دوست ندارن 
اونا لب و دهنن 
شک نکن یه لحظه به من 
دلت رو بدش به من 
دلت رو بدش به من
دلتو نده دستشون اونا بده رسمشون 
بازی میکنن با احساست
دلتو نده دستشون اونا بده رسمشون 
آخه دل توام مث دل من با احساسه
دلتو نده دستشون اونا بده رسمشون 
بازی میکنن با احساست
دلتو نده دستشون اونا بده رسمشون 
آخه دل توام مث دل من با احساسه
آروم دلم عشق خو
ما تو خونمون دو مدل دکترا داریم.
یک مدل دکترای با کلاس داریم که هر موقع مراد (الان نسرین ، شباهنگ یا دردانه! میاد میگه به مراد من چیکار دارین؟ آقا مراد از مراد ، مراد شما نیست :دی) این مدل دکترا است ، مستر و خواهر و برادرش ادعا دارند که فقط اونا دکتر اند. ما هم مترسک سر جالیزیم!
علت رو هم که جویا میشی میگن فقط phd دکتره! پزشک عمومی بره کشکش رو بسابه بابا! در حد کارشناسی ارشد بیشتر نیستی تو!
بعد یک مدل دکترا هم داریم که گلاب به روتون ، روی من به دیوار ،
طرف تغییر احوالاتشو برام گفت و منم برای دیگران نشرش میدم
روز 3
 پنجشنبه 8 بهمن 98: سه روزه که خیلی کم حالت تهوع دارم- گلوم خشگه- تک سرفه هم دارم و امروز کمی سردرد دارم-کمرم کمی درد گرفته
روز4
 جمعه: علام 5 شنبه بیشر شده-اشتهام خیلی کم شده
روز5
 شنبه: دیشب به علت سردرد تا صبح خوابم نبرد و بعداز نماز دوتا آدالت کلد خوردم و یه ساعتی خوابم برد. در طول روز سردردم کمی بهبود یافت- تب تا 39 رفته-اشتها خیلی کم- بشدت خسته(انگار دماوندو رفتم)- کمرم درد میکنه- خل
پدربزرگم
گلاب به روتون دشویی نمیره
نه که نخواد
نمی تونه
دیروز واسش سوند گذاشتن
ولی بعد دیگه درش آوردن
گفتن ببرین تا فردا
اگه تونست که هیچ
اگه نه شاید مشکل از کلیه ش باشه
الان یه خاندان
چشم انتظار دشویی پدربزرگ منن
و با اخبار لحظه ای داره پیگیری میشه :/
خانم‌ها، آقایون، برید از خدااا بترسید،
و لطفا اگر مخاطب واستون معنی نداره، لاقل آزاده باشید...
و یجوری خداحافظی نکنید و برید و در و پنجره رو پشت سر خودتون چار میخ کنید و درزا هم کیپ کنید که با این آه و ناسزاهایی که ما بدرقه‌ی راهتون می‌کنیم، همه‌ درهای بهشت به روتون بسته بشه|:
ﺴ ﻪ ﻫﻤﺸﻪ ﺳﻌ ﻣﻨﻪ ﺑﻘﻪ ﺭﻭ ﺷﺎﺩ ﻨﻪﺑﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ ﺍﻭﻥ ﺭﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﺬﺍﺭﺪ. ﺑﻬﺘﻮﻥ ﻧﺎﺯ ﺩﺍﺭﻩ ﻭﻟﻫ ﻭﻗﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﻪ ﻪ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﻧﺎﺯ ﺩﺍﺭﻩ...... ﺑــــــﻬﺎﻧﻪ ـــــــﺮ...زﺑــــــــــﺎﻥ ﻧﻔﻬﻢ … ﺩﻟـــــــــــﻢ ﺭﺍ ﻣـﻮـــــــــﻢﺁﺧــــــــﺮ ﺗــــﻮﺭﺍ ﺍﺯ ـــــــﺠﺎ ﺑﺮﺍﺶ ﺑـــــــــﺎﻭﺭﻡ
دست مزن! چشم، ببستم دو دست    
                                       راه مرو! چشم، دو پایم شکست
حرف مزن! قطع نمودم سخن    
                                     نطق مکن! چشم، ببستم دهن
هیچ نفهم! این سخن عنوان مکن  
                                     خواهش نافهمی انسان مکن
لال شوم، کور شوم، کر شوم     
                                   لیک محال است که من خر شوم
چند روی همچو خران زیر بار؟          
                           
آدم‌هایی که بقیه رو درک میکنن و حواسشون به بقیه هم هست، دو هیچ جلوتر از آدم‌هایی هستن که به جز خودشون احدی رو تو این دنیا نمی‌بینن! اونا که فرقی بین مال خودشون و اموال بقیه نمی‌بینن، اگر آئینه ماشینی کنار خیابونِ پررفت و آمد می‌بینن به سمت داخل ماشین میچرخوننش، اونا که اگه پول کسی زمین میفته بهش میگن، اونا که درک میکنن این روزا جور کردن مدارک گم‌شده چقدر سخته و اگه کیف مدارک رو زمین می‌بینن برش میدارن تا یه جوری به صاحبش برسونن! 
ادامه مط
من از قهوه به عنوان ابزار تهدید استفاده می‌کنم. چون چندین روزه که آفتاب رو ندیدم و شب و روزم یکی شده اگه روزها بخوابم، شب هم می‌خوابم و کل روزم می‌ره. از طرفی من روزها نمی‌تونم بیدار بمونم چون نیاز دارم که حداقل چهار یا پنج ساعت در سکوت مطلق زندگی کنم و از این عن‌بازی‌ها. خلاصه که حیات کاری و اجتماعیم به شب بنده. اما دلمم برای تختم زیاد تنگ میشه و چشمام بازی درمیاره. این جور رقت‌ها یک لیوان قهوه غلیظ دم می‌کنم و میذارم جلوی چشمم. نمی‌خورم!
حلقه ی ازدواجم...
من دادمش امام حسین
هیچ جوری نمیتونستم بفروشمش یا ببخشم به نیازمند....
 
برای دل های شکسته فقط دعا کنید 
چون جز خدا مرهمی ندارن
برای اونایی که دل میشکنن هم دعا کنید، چون اونا هم آدمن
اونا هم به خدا احتیاج دارن...مثل ما...
میگویم که نکند فلانی مرده باشد؟ 
سامان میگوید داری فوبیای مرگ فلانی را میگیری! 
حق داری. دوره دارد. میگذرد. بهتر میشوی. 
راست میگوید. کم کم دارم میفهمم همه چیز دوره دارد. من! من با این همه اهن و تلپ دوره داشتم! دوره ام که سررسید عین کنسرو تن ماهی راهی سطل زباله شدم. انوقت تو میخواهی غم دوره نداشته باشد؟ ترس دوره نداشته باشد؟ هه! ساده ای ها. 
برایم موی بلند نذر کرده! گفته اگر سالی_ماهی رسید که وسطش دنیا کمرمان را خم نکرد، هیچی به خم طره نمیبریم. 
بر
 
《...هنوز هم می‌گم آدما شبیه کسایی می‌شن که دوسشون دارن، شبیه اونایی که روزاشونو باهاشون می‌گذرونن، شبیه اونا نگاه می‌کنن، شبیه اونا حرف می‌زنن، و حتی شبیه اونا فریاد می‌زنند.تو موقعیتای مختلف، سر بزنگاها ناخودآگاه تصمیماشون شبیه هم می‌شه مهم نیست هر کدوم کجای دنیا وایستادن، حتی مهم نیست که توی زمان‌ها و دوره‌های مختلف تاریخی زندگی کنن، معیار و مبنا یه چیزه، مصداق‌ها متفاوته...》
▪به مناسبت شب شهادت تو آقای مطهری این‌جا می‌نویسم
این شکل‌هایی که قدیما تو مجله‌ها و اینا بود یادتونه؟ که می‌گفتن باید چشم‌تو لوچ کنی تا سه بعدی ببینی و اینا...من امروز برای اولین بار، بالاخره موفق شدم سه بعدی ببینمشون :)) از شادی در پوست خودم نمی‌گنجم. تا حالا فکر می‌کردم مغزم فلجه.بعدم، اصن تکنیک‌شو اشتباه بهم گفته بودن... هیچ‌کس نگفته بود باید بچسبونیش به بینی‌ت و آروم آروم دورش کنی و فوکوس هم نکنی تا خودش درست شه...خلاصه، اگه تا حالا امتحان نکردین، بکنین... دنیای جدیدی به روتون باز می‌
بیا تصور کنیم، با چشمان بسته رنگ های دیگری بپاشیم روی فکرهای درهم آمیخته از کلاف این روز ها که جاری اند. نه نمی خوام یه توصیف طولانی بزنم و سعی کنم ادبی بنویسم، واقعلا الان حسش رو ندارم برای جست و جوی کلمات به ذهنم فشار بیارم، راستشو بخوای توی این مدتی که گذشته چند بار ایده های خوبی واسه نوشتن به ذهنم رسید اما اونقدر تنبلی کردم که بی خیال…من هنوز نمی دونم واقعا از خونمون تا سر کوچه که می رسم به یه درخت چند قدم میشه! چند بار هم رد شدم اما یادم ر
بعضی وقت ها نمیشه آدمارو عاشق خودت کنی،اینجور مواقع فقط باید دوسشون داشته باشی،حتی اگر اونا هیچ وقت به تو علاقه مند نشن،حداقلش اینه که تو همیشه اونا رو همونقدر دوست داشتی.پس سعی کنیم همیشه عاشق معشوق خودمون باشیم،حتی اگر معشوقمون،عاشق ما نباشه.
دوستای من تو آینه زندگی می کنن. بهترین و مهربون ترین و بدون نقص ترین دوستام. وقتی می شینم رو به روشون و گریه می کنم سعی نمی کنن الکی دلداریم بدن. بهم می گن که کارم اشتباه بوده و بهم می گن که احمقم اما بعدش دست می ذارن رو شونم و می گن که دیگه نباید این اشتباهو تکرار کنم و من قویم و دیگه گریه بسه و اشکامو پاک می کنن برام. اونا هر وقت می شینم رو به روشون و موهامو شونه می کنم بهم یادآوری می کنن که من الان حالم خیلی بهتره. بهم می گن که من باید قدر زندگیمو
قلبم که میشکنه پیش خودم میگم حالا که من جزامی این خونه ام ان شاالله یکی پیدا بشه با عزیز دردونه ت مثل زامبیا برخورد کنه اونوقت زجر کشیدنت رو ببینم دلم خنک بشه. بعد یه دقیقه نرسیده میگم واقعا عرضه ش رو داری که دلت خنک بشه؟ واقعا هم ندارم. میگم بی خیال بذار اونا دو تا با هم خوش باشند. رنج اونا چیزی از رنجی که من کشیدم کم نمیکنه.
فعلا اینو مینویسم؛ دو سال این ساعتا بین‌الحرمین بودم و بعدشم تا نزدیکای اذان توی خیابونا و کوچه‌های کربلا قدم میزدیم انگار که سال‌هاست اونجا بودیم و با همه‌ی شهر آشناییم؛ آدما؛ مغازه‌ها و..... اون شب اولین شب جمعه‌ای بود که بین‌الحرمین بودم و زیارت عاشورا خوندم و آخرین شبی بود که کربلا بودم؛ بخوام خیلی شاعرانه بگم باید بنویسم کربلا؛ شهر عاشقانه‌های من..... 
آخرین تصویرایی که ازون شب توی ذهنمه خلاصه میشه توی شلوغی شب اربعین؛ دسته‌های سی
دانلود آهنگ جدید احساسی از رضا شیری به نام دلتو نده دستشون اونا بده رسمشون بازی میکنن با احساست با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang deleto nade dasteshon ona bade rasmeshon bazi mikonana ba ehsasatet az Reza Shiri
دانلود آهنگ دلتو نده دستشون اونا بده رسمشون بازی میکنن با احساست (رضا شیری)
من با دیگران فرق دارم من من تورو فقط واسه خودت میخوام عادت دارم بهت
اونا تورو دوست ندارن اونا لب و دهنن شک نکن یه لحظه به من دلت رو بدش به من دلت رو بدش به من
دلتو نده
بی تی اس یه چیزیه که مثه ...شلغمه!
خوب میکنه ولی تلخه!
یا مثه هویجه..!
هر چی هس..رو آتیشِ دلِ آدم..یه سطل آب می پاشه!
هروخ مامان بابام بهم گیر میدن..
هر وخ حالم خوب نیس
هر وخ ک چیزی ک نباید بشه میشه 
هروخ چیزی ک باید بشه نمیشه..
کارسازه!
اونم شدید..
ولی عوارض داره!
اونم شدید..
ولی می ارزه..برا امثالِ من..به عوارضش!
اونم شدید..
میفمین چی میگم؟!
اونا خیلی ما نیستن
ما وقتاییکه باید بگذریم نمیگذریم.
اونا میگذرن
وقتاییکه باید تلاش کنیم نمی کنیم.
اونا میکنن
اونا
مامان و بابام بچه هارو سپردن به من و گفتن ببرشون پارک
من
خلاصه توی رودربایستی با مامان و بابا و خانم و آقای مهمون گیر کردمو بردمشون.
توی فروشگاه که نمیگم چه آبرو ریزی شد:) رقصشونو هم نمیگم.
 
توی جاده هم هی میگفتم بچه ها سریع بدوید رد بشیم. 
اونا هم مثل حلزون رد میشدن‌.
 
خلاصه توی پارکم نمیگم که با یکی بزرگتر از خودشون دعوا کردن و نمی گم کلی خسته‌ام کردن.
 
خوش گذشت، خوب بود، ولی من دیگه توبه کردم از بچه بردن به پارک
 
 
دنبال اردک ها کرده بودن،
بعله، فوقع ما وقع، پس شد آنچه شد :) 
دوباره موسم رفتن به خوابگاه رسید. خوابگاه جدید، همون قدر که قبلی خوب و تمیز و درست و حسابی بود؛ خیلی پکیده و درب و داغونه و البته دور از دانشگاه که تنها مسیر مناسب، پیاده رویه. و از همه چیز بدتر اینه که باید همزیستی مسالمت آمیز داشته باشم با جانوران زبان آدم نفهم، اعم از: سوسک و مارمولک و گربه که در اتاق ها و راهرو ها رویت شده و علاوه بر اونها، هم اتاقی ها. گاهی تحمل کردن این شرایط برام خیلی سخت و آزاردهند
مامانم زن خیلی خوبیه.
از اون خوبایی که واسه خودش یه‌پا خانوم خونه‌ست.
از اونا که آشپزی و کدبانوییش بیسته!
از اون زنایی که با حرف زدن با مرد غریبه لپشون گل میندازه و چادرشو سفت میگیره!
مامانم خیلی زن خوبیه!
از اون خوبا که بابام دوست داره و هی قربونش میره و هی دورش میگرده!
چند سال پیش یه روز داداش بزرگم اومد و گفت عاشق شده!
می‌گفت طرف دختر خیلی خوبیه!
از اونا که تو دانشگاه جزء نمره‌اول‌هاست!
از اونا که ته منطقن و میشه یه عمر زندگیو باهاشون ساخت!
حالم از مملکتم بهم میخوره!
حالم از مردم نفهم و احمق و دوروی مملکتم بهم میخوره!
حیف جوونایی که تو اون هواپیما زنده زنده سوختن و تیکه تیکه شدن ... اگه اون دنیا واقعا هست چجوری قراره جواب شماهارو بدن که پرپر شدین؟؟؟
خدایا خودت یه کاری کن دیگه بسه
سلام
سخت است فهماندن نکته‌ای به کسی که منافعش در نفهمیدن است
« احمد شاملو »
« شما وظیفه ای در مقابل فهماندن، راهنمائی کردن و توجیه کردن دیگران( به جز همسر، فرزند، پدرو مادر و کسانی که نیروهای کلیدی شما هستند آن هم در حد نرمال).ندارید بخصوص کسانی که:* نمی خواهند بفهمند چون حقوقشان در نفهمیدن است.* به واقعیت کلمه نفهم و ابلهند.* کج فهمند.
این ها لایق این هستند که در حماقت و نفهمی خودشان بمانند. چون در دنیای امروز که عصر ارتباطات و اطلاعات است مگر
امروز یه چیز بزرگ فهمیدم:
سمیرا همشون رو فراموش کن؛ دولت، ملت و این خاک
هیچکدوم اصلاح پذیر یا قابل بازگشت به چیزى که میخواى نیست
حداقل تا وقتى که تو عمر مى کنى
پس تمرکزت رو بذار رو چیزى که عشق درونت میکشه میبردت 
اینطورى میتونى به اونا کمک کنى اما مهمتر اینه که پشیمون نمیشى چون معیار خودتى.
پس فراموش نکن: اون سه رو فراموش کن ؛ مطمئن باش اونا برنمیگردن به اون نقطه آرزوهات.
بچسب به هنر و ادبیات دخترم...
آقا من تو پست قبلی نوشتم دادگاه :))) ببخشید شورای حل اختلاف...
خلاصه اینکه ما رفتیم..ولی خواهان بیشعور نیومد..در واقع من ی بار وقت دادرسی رو تغییر داده بودم چون باباهه نبود...اونا اومده بودن..ی درخواست تاخیر و تادییه هم داده بودن...سه شنبه ام ما رفتیم اظهاراتمونو نوشتیم ..وقت بعدیمون افتاد 26 ام...
1 تومن پول نقاشی و صافکاری میخواد درحالی ک کاملا از بیمه ما استفاده کرده..300تومن اجرت المثل ماشینش..من واقعا نمیدونم این چ کاری داشته ک واسه چند روز تعمیر 300
بهم گفت دلم برایت تنگ شده بود. برایش لبخند زدم. گفت چی شده؟ برایش خندیدم. گفت چرا می‌خندی؟ گفتم ها؟ خودم را برای کی به نفهمی می‌زنم؟ برای او؟ می‌داند آنقدر‌ها نفهم نیستم. برای خودم؟ می‌دانم اصلا نفهم نیستم. گفتم هیچ باور نمی‌کنم دلت برایم تنگ شده باشد. اخم کرد. گره‌خورده و در ذوق خورده و جاخورده. چرا؟ مگر چی شده؟ باور نمی‌کنم. گفتم چون ندیدم دلت تنگ شده باشد. گفتم دلت تنگ شده بود وقت می‌‌کردی پیام بدهی، زنگ بزنی، من را ببینی. گفت اما من دلم
وقتی تو کتابا زندگی می‌کنی.وقتی تو حساس‌ترین شرایط زندگیت می‌شینی کتابایی رو می‌خونی که نباید، همین می‌شه..همین که برای خودت از دید آدمای دیگه قصه می‌سازی..دلیل میاری و توجیه می‌کنی که اونا هرکاری رو بکنن و تو این اجازه رو نداشته باشی که چیزی بگی چون تو اونی نیستی که کتابا ترسیم می‌کنن تو نه اون‌قدر خاصی نه اون‌قدر قوی‌ای اما بقیه هستن بقیه همون‌قدر تو دنیای دورشون تاثیرگذارن که شخصیتای توی کتابا.
اما بازم پناه میارم به این کلمه‌ها
حاج قاسم شبا نمیخوابید که ما راحت بخوابیم.
اونوقت یه سری دیگه بااشتباه های انسانیشون جون ۱۷۹ نفر رو میگیرن که ۱۴۴ تا اونا ایرانی بودن. 
انتقام گرفتیم، سخت، کوبنده، قاطع... از خودمون انتقام سختی گرفتیم.
+ من نمیتونم باور کنم که پایگاه آمریکایی رو زده باشن و اونا پیرهن عثمان رو بالا نبرده باشند...
ایرانم متاسفم برای تمامی مسئولین نالایقی که تو جای اشتباه قرار دارند.
القصه....
ناراحتم.... ناراحت؛ میفهمین آقایون؟؟؟!
چقدررر موضوع دور سرم رژه می ره برای پایان نامه شدن. و چقدرررر موانع دارم برای انتخاب موضوع!
حوزه ی زن و خانواده مثل شمشیر دولبه شده.
روی هر مساله ای دست گذاشتن برای سوق دادن زن و خانواده به الگویی مورد تأیید اونا!
منتهی باید هم آب به آسیاب اونا نریزیم، هم حق رو احقاق کنیم، یه قدم عرف و ادبیات رایج رو به آنچه حق است نزدیک تر کنیم!
و چقدرررر خلأ هست در علوم انسانی...
زِندگیاتونو وقفِ امام زمان کنین....وقفِ جبهِه ی فرهنگی...وقفِ ظهور...وقتی زندگیاتون اینشِکلی شه، مجبور میشین که گناه نکنین!وَ وقتیَم که گناه هاتون کمُ کمتر شد؛ دریچه ای از حقایق بِه روتون باز میشه...!اونوقته که میشین شبیهِ شُهدا...#اول_شبیه_شین_بعد_شهید!✨ @jalasate_ostad  ✨
 .
پسرا می‌گفتن که "ما فیلم ترسناک دوست نداریم!" همه‌شون با هم داد می‌زدن که "ما خب می‌ترسیم! چرا باید همچین فیلمی ببینیم؟!" پسرا همه‌شون متفقن موافق بودن که خیلی دل‌رحمن! دلشون برای آدمای بیچاره می‌سوزه و با دیدن اونا خیلی غمگین می‌شن. پسرا می‌گفتن که خیلی نگران آینده‌ن! نگران زن و بچه‌های داشته و نداشته‌شون. اونا می‌گفتن اگه برای خونواده‌شون اتفاق بدی بیفته اصلن نمی‌تونن تحمل کنن! حتمن یا گریه می‌کنن یا می‌شکنن یا ریز ریز تموم می‌
■ درونگراها حرف زدن رو دوست ندارن!
□ اشتباه محضه!
واقعیت اینه که درونگراها حرف نمی زنن تا وقتی که چیزی وجود داشته باشه که ارزش مطرح کردن داشته باشه‌‌.‌‌
اونا از مکالمه های روزمره بی معنی و سلام و احوال پرسی های الکی بیزارن‌‌.‌‌
درباره چیزایی که بهش علاقه دارن یا موضوعاتی که درباره اش اطلاعات خوبی دارن بپرسین و می بینین که اونا تا چند ساعت یا حتی چند روز آینده ساکت نمی شن!
با ع میریم خونه میم . ما سه تا همدم شادی و غم و غرغر و ذوق کردن های همیم. حداقل روزی یک ساعت رو توی گروه واتس اپ حرف میزنیم و خودمون رو خالی میکنیم. از چند ساعتی که کنار هم بودیم حداقل یک سومش رو در مورد خونواده همسر و غصه هایی که داشتیم حرف زدیم. در مورد چیزایی که توی دلمون دفن شده بود و رسوب کرده بود. در مورد چیزایی که نتونسته بودیم با کسی درمیون بذاریمش. توی خلال صحبتامون من به حرفای صهبا یه گریزی زدم . اینکه بیایم فکر کنیم اونا خانواده خودمونن
■ درونگراها حرف زدن رو دوست ندارن!
□ اشتباه محضه! واقعیت اینه که درونگراها حرف نمیزنن تا وقتی که چیزی وجود داشته باشه که ارزش مطرح کردن داشته باشه‌‌.‌‌اونا از مکالمه های روزمره بی معنی و سلام و احوال پرسی های الکی بیزارن‌‌.‌‌ درباره چیزایی که بهش علاقه دارن یا موضوعاتی که درباره اش اطلاعات خوبی دارن بپرسین و ببینین که اونا تا چند ساعت یا حتی چند روز آینده ساکت نمیشن!
اوه خدا، همین چند ساعت پیش بود که از زنگ زدنش شوق و دلتنگی و شادی دلمو پر کرده بود و واقعا از این همه توجه به دختری که دچار اندوه تابستانی شده بود خوشحال بودم...
من نباید زود رنج باشم..این خیلی موضوع احمقانه ایه..نه من خیلی دختر احمقیم که به خاطر همچنین چیزی ناراحت شدم..واقعا همینطوره
ولی خب..میدونی میتونست بهم بگه، می گفتم نه، ولی میتونست بگه
و حالا اونا توی یه عکس سه نفره میدرخشن..در حالی که من نیستم..ما دیگه ما نیستیم..شدیم آن ها و من
خیلی وقته ا
نوید پسر نماز خون و خوشکلیه ولی بیشتر از خوشکلیش جذابه و اینه که دخترها و زن ها زیاد بهش فکر میکنن اونم نامردی نمیکنه تو ذهن با دستاش اونارو نوازش میکنه و حتی دیده شده دوستاش و نیروهای غیب هم کمکش میدنن نه اینکه خودش تنها بتونه از دور زن هارو نوازش کنه و حتی ذهنش رو یک زن یا دختر نیست فقط اولش یه دختر میاد به ذهنش بعد نمیدونم از کجا زن ها پیداشون میشه و میپرن تو ذهنش تا به اونا فکر کنه خلاصه شده کیسه کش زن ها و دخترها البته درسته خودشم لذت میبره
+ لعنتی... آدما رنگین...کاش آدما عدد بودن!-  ولی اعداد خشن ان، زمختن و حوصله آدمو سرمیبرن...هیچکی آدمای عددی رو دوست نداره...+اما اونا دروغ نمیگن...درسته که عبوس و خشمگین میشینن جلوت ولی تو میتونی تا ابد بهشون اعتماد کنی...تا ابد میتونی به اون پنج زشت کچلی که ابروهاش تو هم گره خورده و دست به سینه جلوت نشسته و چپ چپ نگاهت میکنه اعتماد کنی که پنج میمونه! زبونشون رو که بفهمی میتونی راحت باهاشون کنار بیای... اما امان از رنگ ها...همین آبی دشمن! یه روز برمیدا
 
اخلاق فقط  تو خوب حرف زدن و بیان کردن خلاصه نمیشه !
بلکه اخلاق تو غیبت نکردن دیگران ، تهمت نزدن به دیگران ، بدگویی نکردن ، 
حسادت نکردن به دیگران و پشت دیگران حرف نزدن 
فضولی نکردن و سرک نکشیدن تو کارای دیگران ؛ یک کلاغ چهل کلاغ نکردن عملی  هم معنی میده !!
شاید بقول بعضی ها من خوب نتونم حرف بزنم و گاهاً خشنم و بداخلاق
 شاید بقول اونا من ادب و اخلاق ندارم !
ولی از خودم  مطمئنم حتی اگر از کسی بدم بیاد و ازش متنفر باشم نمیام پشت سرش بد بگم و ازش انت
من کرونا رو خیلی دوست دارم!نشون داد خیلی از آدما تو زندگی‌ ما اصلا مهم نیستن!مثلاً الان مدتی دوست ، آشنا ، فامیل ، رو ندیدیم هیچ اتفاقی نیفتاده!و خیلی‌ها رو شناختیم!و اینم فهمیدم که من از خیلی وقت پیش توی قرنطینه بوده ام و خودم خبر نداشتم:/من دیگه از هیچ کس هیچ انتظاری ندارم، اینکه الف هر وقت خودش بخواد با من صحبت کنه باهاش مشکلی ندارم و باهاش سرد برخورد نمی‌کنم اما دیگه برام اون جایگاه قبل رو نداره.دارم به این نتیجه میرسم که کم کم فراموشش ک
+ این زن حامله ها هستن ویار میکنن؟ در همون حد دیشب هوس پیتزا کردم :| رفتیم خوردیم، داداشم مسموم شده از دیشب تا حالا گلاب به روتون. 
+ امروز تو تاکسی داشتم بستنی قیفی میخوردم. رسید تهش، اون قسمتا که خطری میشه و از زیرش می چکه :| ترسیدم گند بزنم به ماشینه، یه جوری خوردم چنان صدای بدی داد که اصن مردم از خنده :)))))) نمیدونم چرا خجالت نکشیدم فقط سرمو بردم زیر هرهرکرکر خندیدم :))) صداش اینجوری بود: "پُرت" :|||
+ امروز رفتم مدرسه. ذره ای دلم تنگ نشده که هیچ، قطره
فکرکن یکی که نمیشناسی
میاد ۲۷۰ بهت پول میده و میگه به کارتم‌ پول لازم دارم
لطفا اگه میشه، اینو بزنین به کارتم
و تو با دستای خودت، بجای ۲۷۰، ۲۷۰۰ واریز میکنی به کارتش
و‌شب توی حساب کتابت متوجه میشی چه گندی زدی
و فرداش هم تعطیله و نمیتونی بری بانک شماره طرفو پیدا کنی
و تا پنجشنبه که شاید بتونی باهاش تماس بگیری
باید به خودت ناسزا بگی که آخه خره نفهم
چرا خودت، خودتو به .... میدی!
 
در فیلم انتقام جویان1داستان از این قرار بود که چندین نفر دور هم جمع شدند تا یک گروه بسازند وبا دشمنان بشریت​ بجنگند و نگذارند که به مردم اسیبی برسد. بعد انها گروهی ساختند بنام انتقام جویانکه تأسیس کننده ان گروه مارول بود که ان  گروه از افرادی مانند:
طور،مرد اهنی،رابین،بیوه ی سیاه(ناتاشا)و.......تشکیل شده.
حالا دشمنان اونا کی بود؟
دشمنان اونا عبارتند از:
تانوس (هالک بنفش)وافرادش.
وهدف اونا گرفتن شش سنگ ابدیت تا بتونه بر کل جهان مسلط باشه وبخا
اونی که دارن حقشو ناحق میکنن
دوماه داره میدوئه باز اونا قویترن 
دیشب تا صب نخوابیده و از بی انصافی آدما شوکه اس و باورش نمیشه ذات آدم میتونه انقدر بد باشه
کیه؟؟کیه؟؟
مَنَم مَنَم مَن مَن
خلاصه که با ذکر خدایا جز تو کسی و ندارم حواست باشه یکمم سمت منو نگاه کن کفه ترازوی اینور سبکه سپردیمش دست خودش
دعا کنید برای عدم وجود اعتماد بنفس در وجود این جانب که بره بالا بلکه یه ذره کم بشه نا امیدیمون
غروب رسیدمیه چرت زدم و شب بیدار شدم دیگه خوابم نبرد تا الان
انتظار داشتم یه کله تا صبح بخوابما چون دیشبم حدود 5 صبح خوابیدم
می خواستم زود بخوابم که فردا سرحال برم کتابخونه ها
حالا مگه خوابم می بره
گفتم یکم درس بخونم به این صورت :

همه چی خوبه
هوا عالی
فقط این هم اتاقیم انگار تو باسنش آتیش روشن می کنن انقدر گرمشه
والا منم گرممه ولی خو وقتی هوای بیرون گرمه تو هی بیای درو پنجره هم باز کنی مگه فایده داره؟
انگار یاسین تو گوش خر می خونم
هی میگم کره خر
همیشه از سال های بعد ازدواجم خجالت میکشم. نمیدونم این چه حس لعنتیه که من دارم، این حس حتی منو از عروسی گرفتن و رفتن سر خونه و زندگیم نگران میکنه. من نامزد دارم. حس اینکه بعد ازدواج همه ش منو در همه حال میبینه، مثلا وقت هایی که از خواب بیدار میشم یا وقت هایی که گلاب به روتون از دستشویی بیرون اومدم یا میخوام برم دستشویی یا دیگه مثل وقت هایی که بیرون همو میدیدیم در بهترین حالت نباشم منو توی فکر خودم خجالت زده میکنه.
البته اعتماد به نفسم خوبه و مشک
A letter to someone, anyone
سلام بهار کوچولوی عزیزم ،من بهار بیست سال بعدم میدونم از دیدن این نامه تعجب میکنی شاید حتی بترسی اما نه تعجب کن نه بترس.
میخوام بهت بگم همه ادمایی که بهت آسیب میزنن ،یه سری زخم دارن. اونا میخوان تو هم همون دردی رو بکشی که اونا میکشن ،البته از قصد نیست ها ...روش زندگیشون اینه...
میدونی باید چیکار کنی؟ 
بزارشون پشت سرت...
میدونی که دوستت دارم؟ 
خب اگه نمیدونی بدون خیلی دوستت دارم‌.
بهار بیست و چند سال بعد
زیبایی بعضی تصمیم‌ها، کارها، اتفاق‌ها اینه که دلیل واقعیشون رو فقط خودت بدونی و به کسی هم توضیح ندی.بذار فکر کنن چون خسته شدی، چون کم آوردی، چون زورت نمی‌رسه یا هرچیز دیگه اون تصمیم رو گرفتی. مگه مهمه نظرشون؟ تو راه خودتو برو، کار خودتو بکن.سکوت کن بذار چند وقت دیگه با نتیجه جوابشونو بگیرن که هم قشنگ‌تره هم محکم‌تر. بذار بعضی چیزا فقط و فقط برای خودت بمونن. هرچقدر هم که بخاطرشون بهت کم لطفی بشه، قضاوت بشی، پوزخند بهت بزنن یا هر کوفت دیگه.
آخر هفته خوبی نبود. نه درس خوندم نه رفتم بیرون. عوضش چهارشنبه مریض شدم و این دو روز داشتم ریکاوری میکردم. برای اولین بار توو عمرم سرم زدم... و خلاصه.
دیشبم اومدم درس بخونم اونجوری شد انرژیم افتاد. با بچه ها کارتون دیدم.
 
الف هم داره ادا های ز رو در میاره؛ بچه بازی. و میدونین چیه: به من چه ربطی داره مشکل اونا اصلا؟ :/ آدمای پر رو.
 
الانم داشتم فکر میکردم نوجوونی چه خوب بود ؛ توو رویاهامون زندگی میکردیم. نمیدونستیم دنیا قراره اینقد زشت بشه یه روزی.
من تو کشوری زندگی می کنم که جواب "چرا دخترا نمی تونن برن استادیوم؟" ، "چون مردا فحش میدن." ـه.
+ تف میکنم تو صورت هر مردی که بعد از این فاجعه پا بذاره تو استادیوم! تف میکنم! یه کاری نکنید دنیا روتون برچسب بی غیرت بزنه.
صد خط نوشتم همشو پاک کردم.
الان پا نشید بگید فلان -_- خودم میدونم با کیم -_- 
#دختر_آبی
 
پست های با ستاره (*) نظراتش تایید نمیشن
 
بیشتر آدما دوست ندارن توی تنهایی بمیرن. چی از این خودخواهانه تر؟ چی از این مضحک تر؟ کنارِ دیگران زندگی میکنی، اونا رو به خودت وابسته میکنی، آدما دوستت خواهند داشت و بعد، کنارِ اونا می میری. زنده ها؟ رنج می کشن، اشک میریزن، به خاطر نبودنت، به خاطر نداشتنت ناامید میشن از زندگی و تو کجایی؟ 
زنده ها مجبورن برات مراسم ختم و یادبود بگیرن و با چشمایی که اشکاش خشک شده ببینن که عده ای به بهانهء تسکین اونا دور همدیگه جمع میشن و حرف میزنن و میخندن. زند
دانلود اهنگ من با دیگران فرق دارم من دلی میخوامت کامل لینک مستقیم
دانلود آهنگ رضا شیری دلی میخوامت دانلود آهنگ دلی میخوامت رضا شیری اونا تو رو دوست ندارن اونا لب و دهنن من با دیگران فرق دارم من دلی میخوامت.
wersafd دانلود آهنگ رضا شیری دلی میخوامت. ───┤ ♩♬♫♪♭ ├───. قسمتی از متن ترانه : من با دیگران فرق دارم من دلی میخوامت ♬♫♪. من تورو فقط واسه خودت ...
متن دانلود آهنگ دلی میخوامت. من با دیگران فرق دارم من دلی میخوامت من تورو فقط واسه خودت می
از زندگی به کل عقبم البته اگه بشه بهش گفت زندگی نمیدونم چرا باید شرایطم اینقدر خاص باشه اینقدر ...
همیشه حسرت خوردنامون متقابله یعنی یک طوریه من به شرایط تو حسادت میکنم تو به شرایط من و هیچ کدوم از زندگی راضی نیستیم
یعنی میدونید چی خوب بود اینکه هرچی داشتیم رو بهم میدادیم و کسی حسرت نمیخورد ...
نمیخوام بگم این همه فرق بین آدما چرا هست و چرا من نمیتونم به چیزای ساده ای که اونا بهشون رسیدن برسم
بعدش با خودم 2 2 تا 4 تا میکنم میگم حتما من مثل اونا خوب
این دو سه روزی که با زور دولت تدبیرو امیدو این داستانا پامونو از فضاهای مجازی کشیدیم بیرون ،خیلیا برگشتن به بیان و من از این بابت خوشحالم هرچند که میدونم اینم یه مقطع کوتاهیه و اوضاع نت که روبراه شه بازم همه شون ستاره سهیل میشن.
اصن من معتقدم هیچ جا خونه خوده آدم نمیشه بابا جان! خوش برگشتید اما بی معرفت نباشید  و یادتون نره وقتی تلگرام و اینستاگرام بهتون وفا نکردن و تو چله سرما ولتون کردن رفتن  بازم بیان بود که درو به روتون باز کرد! بله بله.
از
امروز با چنتا از دوستام ناهار رفتیم بیرون ، من کلا آدمی هستم که کم غذا میخورم و به ندرت پیش میاد که بتونم غذامو کامل بخورم ، خلاصه ظرف یک بار مصرف گرفتیم تا غذای باقی مونده رو با خودمون ببریم موقعی که می‌خواستیم از رستوران خارج بشیم دم در رستوران چشم های بچگانه ی گرسنه ای رو می دیدی که انگار میخواستن با نگاه کردن به غذا خوردن دیگران سیر بشن بیاید حواسمون به این چشم ها باشه وقتی میریم رستوران ، ما می تونیم غذامونو با اونا شریک بشیم.
کتاب پارسا : هادی محمدیان/سعید حسینی، نشر روشنا
 
خلاصه:
پارسا پسر بچه باهوشی است که پدرش دانشمند برجسته ی هسته ای است و نور فیروزه ای را کشف و ابداع کرده است که دستاوردی شگفت انگیز در زمینه ی انرژی هسته ای است که اگر منتشر شود و به قلب های انسان ها بتابد، تمام بیماری های جسمی و روحی را از بین خواهد برد. اما نیرو های اهریمنی پدر پارسا را می ربایند تا نیروی فیروزه ای را تبدیل به تشعشعات آتشین کند که نتایجی برعکس خواهد داشت و جهان را به جنگ و خونری
سلام
این پستم به اسم ترس بازیه که از طرف گلین جون دعوت به این بازی شدم..و الان باید سه چیز که ازش بچه بودم میترسیدم بگم ...بعد من چند نفر و دعوت میکنم اونا هم چون من ازشون خواهش کردم " باید " سه چیز که اونا هم میترسیدن توی وبش بنویسن.
یکی از دوستام میگه که وقتی بچه بوده برای اینکه بخوابوننش، می گفت تو زیر زمین " سمندون " قاییم شده و اگر نخوابی میاد می خورتت.
چون با عمه هاش زندگی می کردن همیشه عمش این حرفو بهش می زده .
الان هم که بزرگ شده صاحب بچه، بعضی
خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری نوع دوم از مکاسب محرمه pdfwww.aparat.com › خلاصه_کتاب_مکاسب_شیخ_انصاری_نوع_دوم_از_م...خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری نوع دوم از مکاسب محرمه pdf دانلود خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری pdf نوع دوم از مکاسب محرمه به صورت نموداری و دسته بندی شده با ...
دانلود رایگان خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری – در قالب pdf ...www.dideo.ir › دانلود-رایگان-خلاصه-کتاب-مکاسب-شیخ-انصاری-–-دردانلود جز
سلام
 
 
چون دیدم همه تو خونه گیر کردن، حس کردم شاید بهتر باشه یه بار یه مدل ساده مدیتیشن رو که راجت میشه انجام داد رو معرفی کنم. اگه نمیتونید بیرون برید و امتحانش نکردید میتونید روزی 3-4 بار هر دفعه 5-10 دقیقه امتحان کنید حتی.
یعنی لازم نیست خیلی زیاد انجام بدیدا، ولی این روزا که احتمالا کار زیادی نمیشه کرد، یکم سفر به درون میتونه جالب باشه و وقت پر کن.
اولش ممکنه خسته کننده باشه ولی کم کم جذاب میشه. 
راستی تو ویدئو یادم رفت اگه سردتون میشه یه ملا
دوستان با عرض پوزش،چند تا پستمو پاک کردم.همون پستایی که ویس خودم بودن.به علت اینکه صندوق بیانم رو خالی کردم،اونا هم دیگه پخش نمیشدن توی وبلاگ و متاسفانه نمی دونستم اینجوری میشه وگرنه که پاک نمی کردم.خلاصه اینکه دیگه نصف سفر شمالم با دانی و مامانم،پستای مربوط به ناوار و چند روز از مدرسه م توی وبلاگ نیست.منم ناراحت شدم ناقص شد مطالبم ولی خب چاره ای نیست و نمی تونم کاریش کنم.
پ.ن:ای کاش اینجوری نمیشد...
گفت: «البته من این همه پافشاری تو رو روی این عقاید می فهمم. بالاخره عقاید خانواده و پدرانت این طور بوده و تو در چنین فضایی متولد شده ی. خیلی احترام برانگیزه که این طور از اونا دفاع می کنی ...»
گفتم: «اگه ایستادگی روی عقیده ای صرفاً به دلیل قدمت ارزش داشت، مطمئن باشید پیامبر هم بت پرست می بود. از این وجهی که شما گفتید خودم هیچ احترامی برای عقایدم قائل نیستم. اگه از همۀ دلایلی هم که گفتم صرف نظر کنیم، من در شخصیت ائمه، به همون اندازۀ کم که عقلم می ر
بعد از...چند روز شده؟ بیشتر از یه ماهه...
بعد از بیشتر از یه ماه قرنطینه، انگار دیگه کم کم باهاش به صلح رسیدم!
دیگه برام مهم نیست بیرون نرم...کافه ها و رستورانا هم که بسته ان اصلا...
واسه هر کی هم دلم تنگ شه، یه تماس تصویری و خوبی چه خبر و تامام...
البته که دلم پیتزا و چیز برگر و اوووف علی الخصوص ازون ساندویچای کثیف ال ای میخواد!
ولی خب بدونِ اونا هم سر میشه...
یه نظمی دادم به روزام که خودمم در عجبم...
این هفته ی آخر هر روز صبح پیاده روی و دوی صبحانه داشتم.
(گلاب به روتون)یادمه دبیرستان بودم، بعد از یه سرماخوردگیِ سخت (شایدم آنفولانزا) بیضه‌م درد گرفته بود...رفتیم پیش اورولوژ، معاینه کرد و تست اسپرم نوشت...یکی از عجیب‌ترین صحنه‌هایی که یه نفر تو زندگیش می‌تونه تجربه کنه، این صحنه‌ست که با بابات بری آزمایشگاه، یارو یه ظرف بهت بده بگه برو تو دستشویی اینو پُرش کن. بعد در حالی که خندت گرفته، خودتو بزنی به اون راه و از بابات (که با یه قیافه‌ی پوکر فیس وایساده) بپرسی حالا باید چیکار کنم؟! و باباتم بگ
 
دقت کردین کلا یه سری دبیرا بسیار جدی و نچسب هستن ؟
 
دریغ از یک لبخند!  
 
مورد داشتیم ازشون سوال پرسیده و  ایشون جواب دادن :" نمی دونم! /: "
 
طرف یکم چپ چپ معلم و نگاه کرده و ایشون گفتن :" مشکلیه که نمی دونم ؟ "
 
البته ممکنه یه وقتایی یه چیزایی رو معلم اطلاع نداشته باشه ولی نه این که بدونند و نخواند بگن /:
 
خلاصه... دلیل این که اسم این پست و گذاشتم تعجب فراوان به این خاطره که یکی از همکلاسی هام به خاطر اخلاق خوش (!!!) ایشون بسی دوستشان می دارد به طوری
در فیلم انتقام جویان1داستان از این قرار بود که چندین نفر دور هم جمع شدند تا یک گروه بسازند وبا دشمنان بشریت​ بجنگند و نگذارند که به مردم اسیبی برسد. بعد انها گروهی ساختند بنام انتقام جویانکه تأسیس کننده ان گروه مارول بود که ان  گروه از افرادی مانند:
طور،مرد اهنی،رابین،بیوه ی سیاه(ناتاشا)و.......تشکیل شده.
حالا دشمنان اونا کی بود؟
دشمنان اونا عبارتند از:
تانوس (هالک بنفش)وافرادش.
وهدف اونا گرفتن شش سنگ ابدیت تا بتونه بر کل جهان مسلط باشه وبخا
دانلود آهنگ رضا شیری دلی میخوامت { متن و بهترین کیفیت }
همین الان دانلود کنید و گوش دهید به ترانه دلی میخوامت با صدای رضا شیری رسانه جاز موزیک
Exclusive Song: Reza Shiri | Deli Mikhamet With Text And Direct Links In jazzMusic
متن آهنگ دلی میخوامت رضا شیری
»───♫♫●|●|●♫♫───«من با دیگران فرق دارم ، من دلی می خوامت … !من تورو فقط واسه خودت می خوام … !عادت دارم بهت … !»──|♫●|──«اونا تورو دوست ندارن ، اونا لب و دهنن … !شک نکن یه لحظه به دلمدلت رو بدش به من ، دلت رو بدش به من … !
محمد، امروز رفت سالن تا با دوستاش فوتبال بازی کنه. وقتی دوستاشو دید خیلی خوشحال شد 
و به همه اونا سلام کرد وبه تک تک اونا دست داد. این عادت همیشگی اقا محمد هستش که 
وقتی دوستاشومی بینه به اونا دست می ده .
می دونید بچه ها، خدا هم خیلی این کار محمد رو دوست داره. خیلی به محمد ودوستاش وقتی 
به هم دست می دن محبت امیز نگاه می کنه و گناهاشونو می بخشه.
امام صادق هم می فرمایند: وقتی دو مومن به یکدیگر می رسند و به همدیگر دست می دهند 
خداوند همین طور با نگا
سابقه نداشته اینجوری بشه یه ویروس خیلی  باحال از یه حشره مرموز که تازه هشدارش تو سیما شروع شده و من هم جزو اولین نفرات گیرنده هستم . صورتم به گا رفته پوستم به تف بنده انقدر خارش صورت گرفتم که فقط دارم از صورتم به جای پوست های زخمی آبه مایل به زرد دارم جدا میکنم . 
پ نوشت : 50 ت برای سه دقیقه پول ویزت دکتر پوست :(
پ نوشت : حشره ، پروانه و... هر موجود  دیگه که شب و روز تو خیاباون ولن دست نزنید و حتی نزارید روتون بشینن در صورت نشستن به زودی به چیز خواهید ر
گفتم بخوابم که خروس خون برم کتابخونه
دیدم خوابم نمیاد
تشر زدم که اگه نخوابی باید پاشی غدد بخونی و به خودم چند دقیقه زمان دادم
زمان گذشت و نخوابیدم
سیم چراغ مطالعه رو چپوندم تو پریز
و الان یه منِ جلسه 7 غدد خونده در خدمت تونه
میخوام دوباره یه فرصت به خودم بدم که بخوابم
اگه اینبارم فرصت سوزی کرد
میشم منی که جلسه 8 رو هم خونده
خدا رو چه دیدی
شاید سر همین لج و لج بازی با خودم
با همین فرمون پیش رفتم و زدم تو گوش هر 8 جلسه
در فیلم انتقام جویان1داستان از این قرار بود که چندین نفر دور هم جمع شدند تا یک گروه بسازند وبا دشمنان بشریت​ بجنگند و نگذارند که به مردم اسیبی برسد. بعد انها گروهی ساختند بنام انتقام جویانکه تأسیس کننده ان گروه مارول بود که ان  گروه از افرادی مانند:
طور،مرد اهنی،رابین،بیوه ی سیاه(ناتاشا)و.......تشکیل شده.
حالا دشمنان اونا کی بود؟
دشمنان اونا عبارتند از:
تانوس،لوکی،التران،فرقه ی توطئه و...
وهدف اونا گرفتن شش سنگ ابدیت تا بتونه بر کل جهان مسل
معمولا سعی می‌کنم خودمو وفق بدم با شرایط. عادت کنم به وضع موجود. خلاصه تحمل کنم هر چه هست رو. البته این رو نمی‌دونم که این کار از سر ناتوانی در ایجاد تغییره یا توانمندی در صبر و تحمل!اما گاهی شرایط - برای اون کسایی که دوستشون داری- سخت و غیرقابل تحمل می‌شه. سختی و فشار، اذیتشون می‌کنه. اینجاست که باید یه کاری کرد، دیگه وفق دادن و تحمل کردن کافی می‌شه، باید بخاطر اونا تغییر رو ایجاد کرد.برای من مسئله دقیقا همین نقطه است. اینجاست که به مشکل می‌
امروز خیلی اتفاقی یه کلیپ دیدم که یه پسر بچه تا کمر رفته داخل سطل زباله و داره زباله‌هارو میگرده تا یه چیزی پیدا کنه، بعد یه آدم نفهم میره از پشت پسر بچه رو بلند میکنه و میندازه داخل سطل و خیلی خوشحال و خندان برمیگرده.
تو این که این آدم هیچ بویی از انسانیت نبرده و حتی ارزشش از حیوان هم کمتره شکی نیست اما من به این فکر میکردم که اون آدمایی که باعث شدن میلیون‌ها کودک کار تو کشورمون داشته باشیم و عین خیالشون هم نیست حتی از این آدم هم کثیف‌تر هس
خب مدتها از فضای وبلاگ دور بودم، برای من که بدون نوشتن انگار آدمی هستم که یک دست ندارم همین چند ماه هم آزار دهنده بود، فضای وبلاگ قبلی و بعضی از نظرات آدمهای نفهم به شدت آزارم داد طوریکه ترجیح دادم اونجا رو ببندم، اما دلم براش تنگ میشه، اونجا یادآور روزهای خوب و بد زیادی برام بود. خیلی چیزها توش نوشتم خاطراتی که هرگز پاکشون نکردم. نظراتم رو میگفتم و.... دوستان خوب و زیادی هم اونجا داشتم. قطعا دلم براش تنگ میشه برای خاطراتم برای ...افسوس که گاهی آ
دیگه تا الان متوجه شدید که من چقدر به جین آستین و کلاسیک ها ارادت دارم؛ فکر کنید تو یه سکانس از فیلم، داستانِ فیلم بر اساس یکی از رمان های جین آستین، با چند تا دیالوگ روایت می شه ^_^  داستان فیلم هم از این قراره که ارتباطی  بین دو شخصیت اصلی فیلم از طریق مکاتبه برقرار می شه و اون ها متوجه می شن که در زمان های متفاوتی از هم قرار دارن!یکی تو سال 2006 و اون یکی 2004. قطعا از جمله فیلم های حال خوب کنیه که دیدم.
           
- کیت ، تا حالا کتاب ترغیب* رو خوندی
من نمی دونم چرا اتاق پرو ها  اینقدر کوچولو هستن
با خودم فکر کردم من که درشت هیکل نیستم چقدر داخل اتاق پرو و اون لامپ لعنتی اذیت میشم 
وای به حال افراد تپل 
سال سوم دبیرستان که بودم یه نفر داخل مدرسمون بود ،خیلیییییی بزرگ بود 
مامانش کنارش می ایستاد اندازه پاهاش بود 
اونا چطور میرن اتاق پرو ؟
جواب :لباس میدوزن چون لباس اندازه اونا نیست :|
+یه خورده کمتر بخوریم 
نوشتم و پاک کردم...همین بس که بعد از اون روزی که بابت آفت دهانیم به پزشک مراجعه کردم،امروز بدترین و سخت ترین روز حداقل یک سال اخیرم بود...از این به بعد انگیزه ام از درس خوندن قبولی نیست،هرچه زودتر فارغ التحصیل شدن و خط خوردن اسمم از لیست دانشجوهای نگون بخت این دانشگاه نکبتی هست که کلکسیونی از کارمندهای نفهم و ناآگاه به وظایف شون رو دور هم جمع کرده که خوراکی بخورن و در مورد مدل لباس نظر بدن...
هنوز مدارکم رو ندادن و این یعنی تا حداقل شنبه نمیتونم
خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری نوع دوم از مکاسب محرمه pdf - ...www.dideo.ir › خلاصه-کتاب-مکاسب-شیخ-انصاری-نوع-دوم-از-مکاسبخلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری نوع دوم از مکاسب محرمه pdf دانلود خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری pdf نوع دوم از مکاسب محرمه به صورت نموداری و دسته بندی شده با ...
دانلود خلاصه نوع اول کتاب مکاسب شیخ انصاری pdf دیدئو dideowww.dideo.ir › FhqR6 › دانلود-خلاصه-نوع-اول-کتاب-مکاسب-شیخ-ان...۲۴ اسفند ۱۳۹
خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری نوع دوم از مکاسب محرمه pdf - ...www.dideo.ir › خلاصه-کتاب-مکاسب-شیخ-انصاری-نوع-دوم-از-مکاسبخلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری نوع دوم از مکاسب محرمه pdf دانلود خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری pdf نوع دوم از مکاسب محرمه به صورت نموداری و دسته بندی شده با ...
دانلود خلاصه نوع اول کتاب مکاسب شیخ انصاری pdf دیدئو dideowww.dideo.ir › FhqR6 › دانلود-خلاصه-نوع-اول-کتاب-مکاسب-شیخ-ان...۲۴ اس
خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری    
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری نوع دوم از مکاسب محرمه pdf - ...www.dideo.ir › خلاصه-کتاب-مکاسب-شیخ-انصاری-نوع-دوم-از-مکاسبخلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری نوع دوم از مکاسب محرمه pdf دانلود خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری pdf نوع دوم از مکاسب محرمه به صورت نموداری و دسته بندی شده با ...
دانلود خلاصه نوع اول کتاب مکاسب شیخ انصاری pdf دیدئو dideowww.dideo.ir › FhqR6 › دانلود-خلاصه-نوع-اول-کتاب-مکاسب-شیخ-ان...۲۴
دانلود خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری نوع دوم از مکاسب محرمه pdf - ...www.dideo.ir › خلاصه-کتاب-مکاسب-شیخ-انصاری-نوع-دوم-از-مکاسبخلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری نوع دوم از مکاسب محرمه pdf دانلود خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری pdf نوع دوم از مکاسب محرمه به صورت نموداری و دسته بندی شده با ...
دانلود خلاصه نوع اول کتاب مکاسب شیخ انصاری pdf دیدئو dideowww.dideo.ir › FhqR6 › دانلود-خلاصه-نوع-اول-کتاب-مکاسب-شیخ-ان..
سلام
وقتی جامعه اصرار به نفهم بودن دارد، پس طبیعی است که انفجارات و عربده زدن نَران و ماده گان در چهارشنبه آخر سال نمونه پیشرفت و تمدن تلقی شده و اصرار به قرنطینه و #در_خانه_بمانیم عقب ماندگی تلقی شود
کمی به خودمان بیاییم و کرونا را جدی بگیریم. اگر به خودمان و ملتمان ارزشی قائل نیستیم اقلا به دولت منتخبتان ارزش قائل باشید.
دانلود خلاصه کتاب حقوق اساسی 1 - حسن خسروی - حقوق پیام نور - pdf به همراه 25 دوره نمونه سوال
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
خلاصه کتاب حقوق اساسی 1 حسن خسروی. خلاصه کتاب حقوق اساسی 1 پیام نور,خلاصه کتاب حقوق اساسی 1حسن خسروی,خلاصه کتاب حقوق اساسی 1,دانلود خلاصه کتاب ...
دانلود رایگان حقوق اساسی - کتابخانه الکترونیکی پیام نورwww.pnueb.com › courses › حقوق-اساسیدانلود رایگان خلاصه دروس و جزوات درس حقوق اساسی :شامل 2 جزوه. ... با سلام و عرض ادب خدمت بزرگواران جزوه حقو
 
با اینکه فیلمش علمی تخیلی بود ولی دوسش داشتم. داستان در مورد بیگانه‌هاییه که وارد زمین شدن و حالا یه باستان‌شناس ( یا همچین چیزی) مامور میشه باهاشون ارتباط برقرار کنه و زبونشونو بفهمه. 
 
با دونستن آینده هم میشه از زندگی لذت برد. و میشه همون اشتباهات رو تکرار کرد و پذیرفت. چون شاید توی این دنیا مرز خوب و بد و درست و غلط اونقدرها از هم تفکیک شده نباشن. به نظر من این پیامی بود که همراه خودش داشت. 
 
به طور کلی در مورد فیلم‌هایی که‌ توشون یه بیگ
خلاصه مدیریت مالی 1و2 ریموند پی نو
 
 
 
 
دانلودفایل
 
 
 
 
 
خلاصه کتاب PDF مدیریت مالی 1 و 2 - نوشته ریموند پی نو- ترجمه ...mae.manstar.ir › mae › htmlTranslate this pageخلاصه کتاب مدیریت مالی 1 و 2 نوشته ریموند پی نو ترجمه علی جهانی و علی پارسیان مربوط به درس حسابداری مدیریت جلد 1 شامل فصلهای 1 -3-4-5-6-7-8-9 و جلد 2 شامل ...
خلاصه کتاب و حل تمرینات مدیریت مالی ریموند پی نو - سن فایلsnfile.com › product › خلاصه-کتاب-و-حل-تمرینات...Translate this pageشما کاربران گرامی می توانید در این بخش خلاصه
بانو دوستم بهم میگه تو توی کارت ocdهستی= (وسواس داری) همیشه...
یه متخصص اورژانسی هست همه بهم میگن از نظر کاری خیلی به هم شبیهین‌...
خودم حس نمیکردم تا دیشب...
دیشب ی پسر جوون اومد که سیر قورت داده بود درسته و تو گلوش گیر افتاده بود ، عق میزد ؛ حتی آب دهنشم نمیتونست قورت بده ؛ این پاش رو گذاشت توی اورژانس هنوز هیچکس ندیده بودتش من روی هوا زدمش..‌. 
مثل تخمه میپریدم بالا میگفتم تکون نخور ، دراز نکش ، اینجوری نفس بکش که این حبه سیر تکون نخوره بره تو مسیر
اصلا چی شد که از اولش همینجوری بودم؟
برداشت از والدینم یا بودن تکراریه ادمای یک جور احوال
شاید سخت بودن برای دیگران که بپذیرن حقیقتو
حقیقتی که فریاد بر کوچک بودن میزد 
شاید اصلا سکوتی در کار نبود فقط صدای اونا از عمد فریاد بود تا صدایمان شنیده نشود خخخ
ترس از برتری دیگری ؟خخخخخ
شاید اونا نمیدونستن با اینکارشون بیشتر مسبب ایجاد برتری دیگرین 
راهی که هست از بین نمیره 
این مسیر یه روز طی میشه
افراد قله بهترن و کم ترن
به قله فک کن 
به قول یکی وق
جهت تهییج وایجادتصویرمستهجن سکسی درهالیوودازموادمخدرخاصی استفاده میشدکه منجربه این میشدکه فردتبدیل به یک حیوان ویک نفهم شود.
افرادی همواره بودندکه بخواهندداروهایی رابه فرهنگ جهان بدهندکه بشکل کامل یک بی فرهنگی وکشتارحاصل شود.میزان مصرف موادمخدروروانگردان روبه افزایش بود.این اتفاق به معنی تسلط بدی برخوبی بود.
ده برابرکوکائین اثربخشی داشت وهیچوقت افراددرباره آن اطلاعاتی نداشتند.هرماده مخدری رابه روش های مختلف پخش مینمودند.دودکردن ی
از بچگی ازش متنفر بودما:/مثلا وقتایی که مامانم کدو و بادمجون سرخ میکرد،میم به بادمجونا ناخونک میزد من به کدو ها و خب در این ی مورد همواره توی صلح بودیم خخخخ ولی ی چن روزیه بادمجون نداشتیم و منم هی گیر داده بودم کشک بادمجون کشک بادمجون(شاید به یاد میم که دوره ازم:'() خلاصه از مهربونیشون سوء استفاده کردم تا بالاخره  دیروز مامان مواد اولیه رو خرید ولی خب من چون ناهار ساعت شیش خوردم دیگه شام و کشک بادمجونو بی خیال شدم (: امروزم که مامان گفت ناهار کش
پاس کردن درس های سخت دانشگاه معمولا یکی از نکاتی هست که باید یاد بگیرید.
تو این نوشته میخوام بهتون بگم چجوری اونا رو پاس کنید .
رشته ی من کامپیوتر بود و متنفر بودم از طراحی الگوریتم و نظریه و ... .
خلاصه با هر سختی که بود بعد از 12 ترم همشو پاس کردم و فقط مونده بود طراحی و نظریه . این دو تا رو هم ارائه به استاد کردم.
خواستم بگم اگه یه درسی رو دوس ندارید تا میتونید اونو بیفتید بعدش بار آخر استاد دلش میسوزه و پاستون میکنه .
اگه هم نشد بذارید واسه ارائه ب
اگر در این دنیا یک چیز باشد که مطمعنا اثبات شده باشد اینکه ما خیلی خوبیم و بقیه خیلی بد هستند 
مثلا اگر تو امریکا یا فرانسه میزنند مردما له و لورده میکنند اشتباهه اما باید بدونید اینجا درسته اونا همشون اشرار هستند قطعا به یقین 
اگر می بینید 14 روز اینترنت قطع میشد و کسی هم جوابگو نیست نبایدم باشد چون کار ما درسته و قطعا بقیه اشتباه می کنند
پس ما خوبیم اونا قطعا به یقین بدند 
 
 
دوست ندارم داخل جامعه باشم! 
اما نمی خوامم  تنها باشم.
افکارم مثل افکار شیطان سیاه شده:)
دردهام از حرفای دیگران منشا میگیره،سکوت من در این اجتماع حرف های زیادی داره.
میتونم خودمو حبس کنم داخل لونه ای که هیچ کس درش رو باز نمیکنه.
می تونم خودم رو مثل اونا کنم 
دروغ بگو؛ لبخند بزن با اینکه دوستش نداری 
طوری که اون میخواد لباس بپوش
طوری که اونا میخوان رفتار کن
تو عروسکی و میخوای من عروسک  رفتارت باشم
دردهام رو حس میکنی؟
میتونی لمسشون کنی؟ 
هر
من تا همین چند سال پیش نسبت به آدما خیلی مهربون بودم. حتی اگه دلم می‌شکست و بدی می دیدم سعی می کردم خودم خوب باشم و به بقیه کاری نداشته باشم ، گوشم پر بود از این جمله های تو خوب باش و به جهان انرژی مثبت بده که دو چندان به سوی خودت بر میگرده . و اون خطا ها و اشتباه ها رو از ذهنم به مرور زمان کم رنگ می کردم . اما حالا با گذشت زمان و تکرار قضایا پخته تر شدم . به حقیقت ها بیشتر رسیدم ، به واقع آدمی که کوچیکترین اذیت رو از جانبش دیدی باید بی برو و بر گرد از
خلاصه مدیریت مالی 1و2 ریموند پی نوpdf
 
 
 
دانلودفایل
 
 
 
 
خلاصه کتاب PDF مدیریت مالی 1 و 2 - نوشته ریموند پی نو- ترجمه ...mae.manstar.ir › mae › htmlTranslate this pageخلاصه کتاب مدیریت مالی 1 و 2 نوشته ریموند پی نو ترجمه علی جهانی و علی پارسیان مربوط به درس حسابداری مدیریت جلد 1 شامل فصلهای 1 -3-4-5-6-7-8-9 و جلد 2 شامل ...
خلاصه کتاب و حل تمرینات مدیریت مالی ریموند پی نو - سن فایلsnfile.com › product › خلاصه-کتاب-و-حل-تمرینات...Translate this pageشما کاربران گرامی می توانید در این بخش خلاصه ک
یه‌نفر تو خونه منه که نمی‌دونم از کجا آمده. یروز صبح بیدار شدم و اون تو آشپزخونه بود، بهم لبخند می‌زد و برام کلوچه می‌پخت. گفتم:″ببخشید، شما؟″ گفت:″ببخشید، کلوچه دوست نداشتی؟″ گفتم:″مسئله اون نیست.″ گفت:″نمی‌خواستم بیدارت کنم. ازینا بخور، حالت بهتر می‌شه.″ و بعد بهم کلوچه تعارف کرد.خوش‌مزه بودن. صدای غورباقه‌ها از حیاط پشتی می‌اومد، با خودم فکر کردم؛ ″نکنه اونا هم کلوچه بخوان؟″یه‌نفر بهم لبخند زد و گفت که نگران نباشم، برای اونا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها